Marooned Girl

ساخت وبلاگ
امروز میخوام فقط از تو بنویسم که اومدم سراغت و نبودی ... این همه راه پرواز کردم برای دیدنت و به جای این که تو مثل همیشه بیای دنبالم... توی فرودگاه کسی منتظرم نبود .لحظه اول جا خوردم و بعد یادم اومد من باید بیام به دیدنت ... من اینهمه راه اومدم تا پیدات کنم و نباید دست خالی برگردم . ماشین گرفتم و دو جای مختلف رو گشتم ولی پیدات نکردم ... هیچ نشونه ای ازت نبود ... ع میگفت انگار واقعا نمیخواستی کسی پیدات کنه حتی بعد رفتنت .حالم بد شد... رفتم کافه ای که آخرین بار با هم اونجا بودیم... میزمون اشغال بود و روی میز کناری نشستم و کمی لم دادم.... اوضاع برام تلخ تر از اونی بود که قهوه مورد علاقه تو رو سفارش بدم . پس یه لته گرفتم با یه چیز کیک به عنوان نهار تا جون بگیرم و دوباره بیام دنبالت . فکرمو جمع کردم ... کلی با آدم ها حرف زدم که یه نشونه ای ازت پیدا کنم و کردم ... خوبی شهر کوچیک اینه که نمیتونی مخفی بشی... برگشتم سر جای اولی که اومده بودم دنبالت ... یه نفر ظاهر شد مثل معجزه بود و تو رو کامل میشناخت... منو آورد تا بالای سرت ... یه تیکه خاک... بدون سنگ... تعجبی نداشت که دفعه اول نتونستم پیدات کنم... وقتی دیدم دلم ریخت ... اشکهام سرازیر شد و بی هوا نشستم... اون که حالمو دید تنهام گذاشت و رفت ... مدت ها باهات تنها بودم و حرف زدم ... دلم بیش از همه از تنهایی و غربتت شکست ... وقتی اون بهم گفت بعد از دقیقا هفت ماه من اولین نفریم که اومده سراغت... دیگه نمیتونستم بغضمو نگه دارم ... دوباره ترکید و من هم در نبود تو غرق شدم... گرما بیداد میکرد و من فارغ از همه چیز مشغول مردنم بودم... Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 15 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 16:11

احتمالا همینو میخواسته ... که من و خونوادم همش در استرس باشیم . بعد از اونهمه تهدید به انتقام مگه میشه آروم بود ؟ انتقام اونم از خودت نه... از کسایی که دوسشون داری و برات مهمن . عین سریال مورد علاقش... که تو  باشی و ببینی و زجر بکشی. چه نقشه دقیق و کثیفی.حالم خیلی بده... همش منتظر عکس العمل بعدیشم. کاش میتونستم یه جوری منصرفش کنم ای کاش زمان برمیگشت به 5 سال پیش و هرگز این رابطه رو شروع نمیکردم  Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 14 ارديبهشت 1401 ساعت: 22:22

ازم خواسته دیگه بهش پیام ندم، چون حالش رو بدتر میکنه ... الان چند روز میشه که ازش بی خبرم و هجوم خاطراتمون داره دیوانم میکنه.

خاطرات واقعا چیز عجیبیه ... میتونه در لحظه نابودت کنه یا خوشحالت کنه ... تموم وسایلی که ازت به یادگار مونده حالم رو بد میکنه. و حتی چیزهایی که باید میمونده و نمونده هم.

دلم هم براش تنگه هم نیست. احساساتم پر از تناقضه ... هم میخوام باشه هم نباشه.

Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 14 ارديبهشت 1401 ساعت: 22:22

نباید به حرفت گوش میدادم... اینکه بیام خونه رو میگم.... بیام خونه و دلم، ذهنم و روحم پیش تو باشه. می‌دونی باید میومدم اونجا... یه کوچه ای پس کوچه ای... تاریک هم که بود ... یه بوس داغ بهت میدادم ازونایی که خستگیت رو در می‌کنه....  از اون بوسه هایی که بعدش تو عمق چشام نگاه می‌کنی و بهم میگی دیوووونه.... آخ که نمیدونی اون لحظه چه لذتی داره برام.... این که میفهمی چقد دیوووونتم اونم فقط با یه بوس. باید میومدم و تموم خستگیتو مال خودم میکردم... عزیزم Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 14 ارديبهشت 1401 ساعت: 22:22

- میدونی دیشب بعد از 5 سال رابطه بهم چی گفت؟ + نه... چی؟ - گفت دیگه بود و نبودت برام فرقی نمیکنه. + ... Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 12 اسفند 1399 ساعت: 23:43

داشتم یه آهنگی رو گوش میکردم که غمگین بود، منم که آماده بودم که غم دنیا بشینه روی دلم و بغضم بترکه . یه دفعه زدم شافل و از هر دری سخنی . رفتم تو کار شغل دوم... شروع کردم به کار و زدم به رگ بیخیالی... Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 11 ارديبهشت 1399 ساعت: 9:34

غمگینم، یه غم بزرگی روی دلمه که از حالِ بدِ تو میاد. اومده و نشسته، سنگین هم هست. خستم کرده. نشسته چون تو هنوز هم حالت خوب نیست. این بار خیلی طولانی شده.گاهی فکر میکنم به دختر سرکش درونم که اگه افسار Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 2 مهر 1398 ساعت: 2:06

هوا خیلی بده. خیلی. بارون زیاد، جوب ها پر از آب، خیابون ها پر از آب. تازه اینجا تهرانه و فعلا خبری از سیل نیست. دیشب خیلی غصه خورم. غصه آدم هایی که توی سیل موندن یا با سیل رفتن. خیلی ترسناکه به نظرم.د Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 17:36

تاثیر کم خوابی و بدخوابی رو روی درد مفاصلم این روزها بیشتر متوجه میشم. در حدی دست راستم درد میکنه و خشک شده که به سختی میتونم حتا یه چسب زخم رو باز کنم. خیلی ترسناکه، همیشه توی مقاله های خارجی خونده ب Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 17:36

صبح با یه لبخندی بیدار شدم انگار، یا نمیدونم از وقتی اومدم توی کوچه و بوی بهار بهم خورد لبخند اومد روی صورتم. یا یکم قبل ترش وقتی داشتم نون کره چای میخوردم. نمیدونم ولی تمام مدت لبخند روی صورتم بود و Marooned Girl...ادامه مطلب
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1398 ساعت: 17:36