شصت و سه

ساخت وبلاگ

غمگینم، یه غم بزرگی روی دلمه که از حالِ بدِ تو میاد. اومده و نشسته، سنگین هم هست. خستم کرده. نشسته چون تو هنوز هم حالت خوب نیست. این بار خیلی طولانی شده.

گاهی فکر میکنم به دختر سرکش درونم که اگه افسار زندگیم دستش بود تاحالا بارها زده بود زیر کاسه کوزه همه چیز و رفته بود. همون دختری که 4 سال پیش یه روز صبح از خواب پاشد، 4 تا لباس و وسیله های ضروریش رو جمع کرد و از خونه پدریش زد بیرون. رفت که زندگی مستقل رو تجربه کنه. با یه جسارتی این کارو کرد که هنوز هم با افتخار ازش تعریف میکنه. البته بماند که من هم تاییدش میکنم. 

ولی دختر آروم و سازگار درونم مثل اکثر مواقع زندگی نگهم میداره، بغلم میکنه و میگه درست میشه. میگم کی؟ جقدر باید صبر کنم؟ نوازشم میکنه و چیزی نمیگه. میره...

گاهی کم میارم. احساس تنهایی میکنم. و این خیلی بده، خیلی خیلی بده که تو یه رابطه باشی ولی احساس تنهایی کنی. این چیزیه که منو میترسونه. 

Marooned Girl...
ما را در سایت Marooned Girl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eiammaroonedd بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 2 مهر 1398 ساعت: 2:06